Type de document : Research Paper
Auteur
Maître assistant, Université de Tabriz
Résumé
Depuis la naissance de la théorie de performativité langagière, proposée par le linguiste-philosophe britannique d'Oxford J. L. Austin, personne ne le nierait que parler ce n’est pas produire uniquement des sons et des morphèmes pour décrire le monde et la réalité des choses, mais également réaliser des actes, des faits indirects dont la signification est insaisissable hors du contexte particulier d'énonciation.Les réflexions linguistiques de J. L. Austin, en s'écartant largement de la linguistique structurale saussurienne, annonçaient (en 1962/1970, par la publication posthume de Quand dire, c'est faire) la naissance d'un nouveau phénomène linguistique, la pragmatique qui fait depuis la jonction entre la langue et la parole pour aborder l'énoncé dans la situation d'énonciation. Aussi les pragmaticiens proposent-ils de faire la différence entre le sens explicite et le sens implicite qu'est appelé également ‘sens du locuteur’ ; correspondant réciproquement au co-texte et au contexte de la parole. Par la théorie de la pragmatique, on ne parle plus du langage mais de la philosophie du langage, suivant les réflexions austinienne et bakhtinienne du terme.
Dans cet article qui pose la question de la linguistique pragmatique, nous essaierons d’approcher – tout en nous basant sur la thèse (linguistique pragmatique d’Austin face aux réflexions structurales de Saussure) selon laquelle on ne saurait absolument pas du tout atteindre le sens implicite d’énoncés des interlocuteurs seulement et seulement à partir de la structure générale et formelle de leur parole – les thèmes suivants qui s'imposent entre autres comme de grands concepts pragmatiques dans le vaste domaine de l'analyse du discours : actes de langage indirects, énoncés performatifs et métaphoriques, principe de pertinence et l'opérateur contre-argumentatif mais.
Mots clés
Titre d’article [Persian]
انتقال معنا: از سطح صوری کلام تا معنای ضمنی- پراگماتیک در گزارههای مجزا
Auteur [Persian]
- محمد محمدی آغداش
Résumé [Persian]
انسان، همواره به لحاظ ماهیت زندگی اجتماعیاش، برای برقراری ارتباط با همنوعان خود از ابزارها و وسایل متعددی استفاده کرده که در این میان " زبان" به عنوان یک پدیده اجتماعی (قوه ناطقه خاص بشر که نقطه تمایز او با نوع حیوان میباشد) مهمترین وسیله ارتباطی او محسوب شده که به واسطه آن نیات و مقاصد خود را به مخاطب خود انتقال میدهد. و اما اکنون سئوال این است؛ آیا متکلم (گویشور) همیشه، طی یک دیالوگ و تعامل با مخاطب خود، با ادای منظم واجها و تکواژهای زبان در زنجیره گفتار صرفاً قصد استفهام، نفی و یا تأیید صوری حقیقتی را دارد؟ اینجاست که باید اذعان کرد که در اوایل دهه 60 قرن بیستم میلادی، به دنبال تحقیقات ج. ل. آستین فیلسوف و زبانشناس بریتانیایی، زبانشناسی و نقد ادبی با فاصله زیاد از نظریات ساختارگرایانه فردینان دو سوسور رویکرد دیگری به خود گرفته و بدین طریق پایههای زبانشناسی پراگماتیک بنا شد. آستین بر این باور بود که سخن گفتن همیشه تنها و فقط و فقط به معنای تأیید چیزی یا حقیقتی نبوده، بلکه میتواند بطور ضمنی حامل پیام دیگری برای مخاطب بوده باشد، مثلاً درخواست انجام کاری یا القاء چیزی دیگر غیر از معنای سطحی کلام. معمولاً نیت و معنای اصلی کلام گوینده هم در این لایههای درونی گفتار مستتر است که مخاطب کلام باید طی فرآیند خاصی آن را رمزگشایی کرده و بدان واکنش معقول و منطقی نشان دهد، تا اینکه یک تعامل زبانی به معنای واقعی کلمه برقرار گردد.
در این مقال اندک نگارنده تلاش خواهد کرد- ضمن توجه و تمرکز به این اصل که نمیتوان همیشه و حکماً از طریق شکل ظاهری زبان (ساختواژهها، واجها، صیغهگان و عناصر همنشینی حاضر در زنجیره گفتار) به کشف معنا و نیت باطنی کلام گویشور(ان) دست یافت؛ بلکه پارامترهای مهمتر دیگری چون فضای روانی، اجتماعی و فرهنگی حاکم در یک تعامل زبانی نیز سهم بسزایی در رمزگشایی معنا دارند- اصطلاح «زبانشناسی پراگماتیک» را ریشهشناسی، تعریف و تحلیل کرده و به مسائلی از جمله: کلام استعاری و کنایی، حروف ربط استدلالی، معنای ضمنی و گزارههای اجرایی بپردازد.
Mots clés [Persian]
- تعامل زبانی
- پراگماتیک
- معنای ضمنی
- کلام استعاری
- کنش گفتاری