نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار، دانشگاه شیراز، ایران
چکیده
ادبیات صحنه زندگی شخصیتهایی است که توسط نویسنده ساخته و پرداخته میشوند. همچنین میتواند عرصة ظهور دوبارة اسطورههایی باشد که از زمان باستان الهامدهندة ادیبان بودهاند. از آنجایی که اسطورهها، ویژگیها و خصلتهای انسانی را به نمایش میگذارند، مانند گنجینهای بیهمتا توسط علاقمندان به ادبیات مورد استفاده قرار گرفتهاند. به همین ترتیب است که الکساندر سومه در نمایشنامة خود با عنوان نورما یا فرزندکشی نسخة جدیدی از مِدِه، اسطوره باستانی، ارائه میدهد. علیرغم شباهتهای غیر قابل انکار، این دو اثر کاملاً متفاوت هستند. و این تفاوت با انجام پژوهشی دقیق بر روی رفتار، سخنان و عکسالعملهای شخصیتهای سومه در مقابل موقعیتهای باستانی و نیز با توجه به فضای سنگین و وحشت باری که بر زندگی شخصیتهای نمایشنامه قرن نوزدهم حاکم است، روشن میشود. به طور قطع تغییراتی که در اسطورة باستانی قابل مشاهده هستند توسط نویسنده اعمال شدهاند ، اما پاسخ به چرایی و چگونگی آنها تنها از خلال مطالعة جامعهشناختی نورما اثر سومه امکانپذیر است. در واقع در نگاه اول، این نمایشنامه موقعیت ضعیف و رقت بار زنان و آزادی سلب شده آنان را به نمایش میگذارد و سپس به تأثیر سلطنت و مقام نمایندگی خداوندی آن بر روی زمین میپردازد. سرانجام این پژوهش به تشریح رابطة تنگاتنگ بین سیاست و مذهب در قرن نوزدهم در فرانسه منتهی میشود.
کلیدواژهها