نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فرانسه، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 استاد زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم تحقیقات، ایران
چکیده
اسطورۀ صحرا در ادبیات تمام دورهها حضور دارد. ادبیات فرانسه نیز، در این مورد استثنا نیست. از این لحاظ، داستان کوتاه دژ لطفی، اثر نویسندۀ معاصر الجزایری سلیم بشی، بسیار جالب است. با بهرهبرداری از نماد غنی این اسطوره، او تجربۀ خاصی از سربازی در صحرا را حکایت میکند. با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی و با در نظر گرفتن مزایای رویکرد بینامتنیت ریفاتر، تحقیق حاضر به شیوۀ خوانش میپردازد تا بینامتن و دلالت متن بشی را بدست آورد. بسط گونههای تحلیلی –در مورد نشانه و نشانۀ دوگانه- به واسطۀ سنت نشانهشناختی از منظومۀ توصیفی کاربردی ثابت ارائه میدهد، سنتی که گذر از معنی به دلالت متن را تحمیل میکند. بررسی ساختارهای روایی نشان میدهد که گذشته و تاریخ نه فقط در سطح مضمون بلکه در سطح ساختار متن نیز تأثیرگذارند. نوشتار تاریخ بین عینیت تاریخی و تخیل آشکار میشود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که نویسنده با نمادی اسطورهای از طریق ایجاد شبکۀ معنایی صحرا تلاش میکند تا مسئلۀ هویت را مطرح کند. صحرا نماد جاودانگی و بازگشت به خویشتن است. بنابراین مسئلۀ هویت به عنوان میراث تاریخی مطرح میشود.
کلیدواژهها