نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فرانسه، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

2 استاد زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم تحقیقات، ایران

چکیده

اسطورۀ صحرا در ادبیات تمام دوره­ها حضور دارد. ادبیات فرانسه نیز، در این مورد استثنا نیست. از این لحاظ، داستان کوتاه دژ لطفی، اثر نویسندۀ معاصر الجزایری سلیم بشی، بسیار جالب است. با بهره­برداری از نماد غنی این اسطوره، او تجربۀ خاصی از سربازی در صحرا را حکایت می‌کند. با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی و با در نظر گرفتن مزایای رویکرد بینامتنیت ریفاتر، تحقیق حاضر به شیوۀ خوانش می‌پردازد تا بینامتن و دلالت متن بشی را بدست آورد. بسط گونه­های تحلیلی –در مورد نشانه و نشانۀ دوگانه- به واسطۀ سنت نشانه­شناختی از منظومۀ توصیفی کاربردی ثابت ارائه می­دهد، سنتی که گذر از معنی به دلالت متن را تحمیل می­کند. بررسی ساختارهای روایی نشان می­دهد که گذشته و تاریخ نه فقط در سطح مضمون بلکه در سطح ساختار متن نیز تأثیرگذارند. نوشتار تاریخ بین عینیت تاریخی و تخیل آشکار می­شود. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که نویسنده با نمادی اسطوره‌ای از طریق ایجاد شبکۀ معنایی صحرا تلاش می­کند تا مسئلۀ هویت را مطرح کند. صحرا نماد جاودانگی و بازگشت به خویشتن است. بنابراین مسئلۀ هویت به عنوان میراث تاریخی مطرح می­شود.

کلیدواژه‌ها

[1]     BACHI Salim, Les douze contes de minuit, Fort Lotfi, Gallimard, Paris, 2007.
[2]     BOURGEOT André, « Sahara : espace géostratégique et enjeux politiques » (Niger), in Autrepart, 2000, nº16. pp. 1-15.
[3]     BOUVET Rachel, « Le Sahara dans la littérature de l’ère coloniale », in Société Internationale d’étude des Littératures de l’Ere coloniale, 2015, pp. 1-10.
[4]     MONOD Théodore, Pèlerin du désert, La table ronde, Paris, 1999.
[5]     PRUD’HOMME Johanne & GUILBERT Nelson, « La littérature et La signifiance », in Louis Hébert, Signo[en ligne], 2006, pp. 1-6.
[6]     RIFFATERRE Michael, La production du texte, Seuil, Paris, 1979.
[7]     RIFFATERRE Michael, Sémiotique de la poésie, Seuil, Paris, 1978.