نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه تبریز
2 استاد گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه تبریز
3 دانشجوی دکتری، دانشگاه تبریز
چکیده
جلال آل احمد نویسندهای است که از نظر بسیاری از نقادان، آثار وی، نشانی از ضمیر خودآگاه جمعی مردم ایران دارد. در حقیقت، نزد وی داستان، دستاویزی برای بیان دغدغهها و اندیشههای سیاسی و همچنین مبارزه با افکار و سنتهای مخربی است که وی آنها را موجب عقب ماندگی جامعه میداند. یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی که در آثار جلال آل احمد مطرح میشود، دیدگاه انتقادی وی نسبت به جایگاه زن ایرانی است. در واقع آنچه آل احمد در داستانهایش به نمایش میگذارد، تصویر حقارتی است که جامعه به زنان تحمیل میکند. "زن زیادی" یکی از مهمترین داستانهای کوتاه وی از مجموعهای به همین نام میباشد که در واقع بازتابی است از فرهنگ حاکم بر جامعه مردسالار و جایگاه زن .در این مقاله با تکیه بر نظرات جامعه شناختی لوسین گلدمن و نظریه او در مورد "جهانبینی" و "ساختار معنادار" سعی میکنیم نشان دهیم که داستان "زن زیادی" بیانگر جهانبینی خاص زنان واپس رانده شده و ساختار حاکم بر زندگی آنها میباشد. بنابراین مسألهای که در داستان مطرح میشود از دغدغههای یک شخصیت داستانی فراتر رفته و میتواند در ارتباط با کل جامعه در نظر گرفته شود. در پایان میتوان گفت که این اثر که به طور همزمان، اثری ادبی و اجتماعی است، تبدیل به واقعیتی مردم شناختی میشود که در آن تصویر اجتماعی زن ایرانی به خوبی به نمایش گذاشته میشود، زنی تنها که ردپای امید و آرزو از زندگیاش محو گشته است.
کلیدواژهها