نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، دانشگاه شهید بهشتی
2 دانشجوی دکتری، دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
سالن وورتمبرگ، اثر پاسکال کینیار، که در قالب اتوبیوگرافی خیالی نگاشته شده است، نمایانگر سفری تمام عیار در دل زمان و خاطره است. با این حال، این اثر قوانین نوع ادبی که بدان تعلق دارد را آشکارا تغییر داده است، به طوری که گاهی از آن با عنوان "ضد بیوگرافی" یاد میشود. در سرتاسر این داستان، بخشی از گذشته که ذهن راوی را به خود مشغول کرده است، پی در پی تکرار میشود. به موازات آن، راوی تلاش دارد تا از این زمان تکرار شونده خلاصی یابد. پژوهش حاضر به بررسی شیوۀ بازنمایی داستان توسط راوی و نیز تغییراتی که او در ساختارهای زمانی داستان ایجاد نموده است، میپردازد. با مطالعه این ساختارها قادر خواهیم بود ساز و کارهایی را که سبب ایجاد این تکرار میشوند، مشخص نماییم و نیز بدانیم که آیا تلاش راوی برای رهایی از تکرار به نتیجه رسیده است یا خیر. روایتشناسی که اساساَ "گفتار روایی" را مورد مطالعه قرار میدهد، به خوبی میتواند به بررسی نقش راوی، که واسطۀ میان داستان و متن است، بپردازد. این شیوۀ نقد به ما اجازه میدهد که روابط موجود بین دو زمان (زمان داستان و زمان روایت) را بررسی نماییم و علت این تکرار و تاثیر آن بر روی شیوۀ ارائه داستان را دریابیم.
کلیدواژهها