نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
ادبیات تطبیقی، به عنوان رشته دانشگاهی, در نیمه دوم سده نوزدهم پدید آمد. این رشته به نسبت دیگر رشتههای علوم انسانی مانند فلسفه، جامعه شناسی، ادبیات محض و غیره رشته جدیدی است، و البته این رشته در کشور ما جوانتر است؛ چرا که مانند دیگر کشورهای شرقی, ما نیز به نسبت غربیان کمتر به سراغ دیگر کشورها برای شناخت ادبیات و فرهنگشان رفتهایم. کشورهای اروپایی بیشتر به سمت ما آمدند و از این کار قصدشان تنها شناخت نبوده که تسلط سیاسی و فرهنگی نیز بوده است. پس از به وجود آمدن گروههای آموزشی زبان و ادبیات خارجی در دانشگاههای ایران, نیاز به انجام پژوهشها در زمینه ادبیات تطبیقی نیز احساس شد چرا که پژوهشگران از طرفی ادبیات ملی (فارسی) را میشناختند و به منابع آن دسترسی داشتند، و از طرف دیگر به منابع رشته تخصصیشان و اینچنین میتوانستند در کنار رشته اصلیشان بدان بپردازند.
نظری اجمالی به خاستگاه، تحولات و رویکردهای این رشته به پژوهشگران، چه تطبیقیگر و چه آنان که در کنار رشته اصلیشان ممکن است کار تطبیقی انجام دهند کمک خواهد کرد به طور مؤثرتری به این رشته بپردازند و در توسعه و گسترش آن سهیم باشند
کلیدواژهها