نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
چکیده
برای پی بردن به این مطلب که چگونه ژان ژک روسو، در بطن بدبختی و در وضعیت یک تبعیدی، در اثر خود، رؤیاپردازیهایگردشگرتنها، خوشبختی را مییابد و آزادی را دوباره به دست میآورد، از طریق پدیدارشناسی تخیل، به مطالعهی فرایند و جاذبههای رؤیاپردازیای میپردازیم که رؤیاپرداز را در وضعیت آگاهی از آرامش نگه میدارد.
رؤیاپردازی روسویی حاصل تنهایی، حاصل آمیزش بیرون و درون، احساسات و روان است. این رؤیاپردازی قوهی محرکی درونی است که جنبش دیده شده، شنیده شده و یا حس شده به هر طریقی، آن را حفظ میکند. برخی چیزها و مناظر آغاز رؤیاپردازی را میسر و تداوم و جذابیت آن را تضمین میکنند: هر آنچه مربوط به گیاهان و آب باشد.
وضعیت وحشتناکی که دیگران روسو را در آن قرار دادهاند، به جای اینکه استقلالش را از او بگیرد، او را به فردی تبدیل میکند که، با گریز به رؤیاپردازی از طریق تخیل، احساس و خاطره، می تواند استقلال خود را کاملا̋ مطالبه کند. رؤیاپردازی، سعادتی که در آن تنها خویشتن حکمفرماست، زمان سومی است که زمان دوم یعنی زمان اسارت اجتماعی را محو میکند و به وضعیتی اولیه بازمیگردد که در آن احساس هستی تمام فضای درون من را فرامیگیرد. رؤیاپردازی به خویشتن هستی فطری و طبیعی خود را بازمیگرداند و به احساس وحدت با سراسر عالم منتهی میشود.
کلیدواژهها