نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

چکیده

راویِ پروستی - همانند خود نویسنده - در خانواده و محیطی اجتماعی رشد می‌یابد که در آن هوش از ارزش و منزلت فراوانی برخوردار بوده است. برای این نویسنده، همچنان که برای ژیل دلوزِ فیلسوف، «هیچ چیز به اندازۀ آنچه در سر یک احمق رخ می‌دهد، آدمی را به تفکر وا نمی‌دارد» ( 2003، 101 ). رمان در جستجوی زمان از دست رفته اغلب به عنوان بنای ادبیِ با شکوهی در نظر گرفته شده که بر پایۀ زمان، عشق و آفرینش هنری ساخته شده است، اما چیزی از این رمان کاسته نخواهد شد اگر آن را به چشم یک «دانشنامۀ- مدرن- حماقت بشری» بنگریم. با گرد آوردن طیف گسترده‌ای از پرتره‌ها و گفتمان‌های انسان‌های احمق و تبدیل آن‌ها به موضوعی طنزآمیز، راویِ پروست مسیر هنری خاص خود را برای «از بین بردن بلاهت» می‌یابد. از دیدگاه فلسفی، تنها شکل‌گیری تفکر می‌تواند شکل‌گیریِ بلاهت را توضیح دهد. ما بر این باوریم که که این نوع حماقت فلسفی اثرات خود را در سطح گفتمانی و ارتباطی نیز برجای می‌گذارد، چرا که بلاهت پیش از ظهور در عمل در گفتمان شخص ظهور می‌یابد. بلاهت در گفتمان طنزآمیزترین اشکال را به خود می‌گیرد و گفتمان را به ورطۀ کلیشه‌های خودکار می‌اندازد. در فرآیند تجزیه و تحلیل گفتمان بلاهت نزد شخصیت‌ها، هر دو بعد مربوط به شکل‌گیریِ حماقت در گفتار، و نیز موفقیت یا شکست گفته‌ها را مورد مطالعه قرار داده‌ایم.

کلیدواژه‌ها