نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشگاه تونس ـ المنار، شهر تونس، تونس.
چکیده
چکیده— از آنجا که ژاک قضاقدری و اربابش اثری است که «یگانگی متنی» را کنار میگذارد، این رمان را باید رمانی پارودیک دانست؛ رمانی که در روند شکلگیری خود، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، به رمانهای دیگری اشاره میکند. روشن است که در جریان روایت، پارودی گونهای بازفرمولبندی است که به دلایلی مشخص، متنی را که ساختار یا شکل آن را تقلید میکند، تنزل میدهد. برای خوانندهای آگاه، پیوند این رمان دیدرو با متون دیگر همچون رمان پیکارسک، رمان عاشقانه، رمان شبانی، رمان اگزوتیک، دن کیشوت، تریسترام شندی و غیره بهراحتی قابل شناسایی است، اما این پیوند نیازمند بررسی بیشتر است؛ بهویژه بهعنوان بُعدی خاص از بازفرمولبندی، برای روشنساختن شیوه عملکرد و اهداف آن. هدف این مقاله در حقیقت بررسی فرایند بازفرمولبندی طنزآمیز در این رمان دیدرو و تبیین مقاصد آن است.
کلیدواژهها
موضوعات