نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

10.22034/rllfut.2025.65402.1493

چکیده

نیمۀ دوم قرن بیستم شاهد پیدایش نظریه‌های دریافت است، نظریه‌هایی که نقش خواننده را به‌عنوان عاملی محوری در تکوین معنای اثر ادبی بازتعریف می‌کنند و از رویکردهای سنتیِ متمرکز بر مؤلف یا متن فاصله می‌گیرند. این مقاله با اتخاذ چنین رویکرد انتقادی و با بهره‌گیری از مفاهیم بنیادین هانس روبرت یاوس، ازجمله «افق انتظار» و «شکاف زیبایی‌شناختی»، به بررسی پذیرش در جستجوی زمان از دست‌رفته اثر مارسل پروست در ایران می‌پردازد. پژوهش حاضر ضمن تحلیل دقیق نقد‌های روشنفکران ایرانی – شامل منتقدان ادبی، مترجمان، دانشگاهیان و نویسندگان – به واکاوی تأثیر اثر پروست بر ادبیات فارسی و نویسندگان ایرانی، و در صورت عدم تأثیرگذاری قابل‌توجه، به شناسایی علل آن می‌پردازد. یافته‌های این پژوهش حکایت از پذیرشی متناقض دارند: در فرانسه، شکاف زیبایی‌شناختی اولیه میان افق انتظار خوانندگان و افق اثر به‌تدریج به پیوند زیبایی‌شناختی بدل شده و از هم‌جوشی موفق این دو افق حکایت دارد. اما در ایران، این فاصله همچنان پایدار مانده و مانع از ادغام جهان ادبی پروست با هنجارهای ادبیات فارسی شده است. پنج عامل اصلی برای توضیح این پذیرش محدود مطرح می‌شوند: پیچیدگی سبکی نوشتار پروست، ترجمه‌ناپذیری اثر او، غرابت مفهومی و موضوعی، محدودیت اثر به حلقه‌ای نخبه‌گرایانه و فقدان آثار ترویجی به زبان فارسی. با شناسایی این موانع، این مقاله تحلیلی تازه از فراز‌ها و چالش‌های مرتبط با پذیرش ادبی متفاوت پروست ارائه می‌دهد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات