نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار،‌ گروه زبانهای خارجه، دانشگاه خوارزمی، تهران،‌ ایران

چکیده

حرمسرا، نماد شکوه و شادی شرق، که همواره خیال‌پردازی‌های غربیان را جان بخشیده، یکی از مفاهیمی ست که نظریه‌ی شرقشناسی ادوارد سعید بر پایه‌ی آن بنا شده است. تصویر قالبی حرمسرا که از ابتدای قرن هجدهم بر اساس نوشته‌های مردان شکل گرفته، از پایان قرن بیستم با کشف دوباره‌ی سفرنامه‌های زن‌نویس و مطالعه‌ی آنها مور تردید واقع شده است. این سفرنامه‌ها گفتمان مسلط مردانه را تصحیح و یا حتی نقض می‌کنند. مارگا دندورن ( 1893- 1948) ماجراجو و مسافری ست که پس از سکونت در پالمیر تصمیم به سفر به عربستان سعودی می‌گیرد تا در زیارت حج شرکت کند و سپس به کرانه‌های خلیج فارس برود. اما به محض ورود به جده، مقامات سعودی از ادامه‌ی سفر او جلوگیری و او را مجبور به سکونت در حرمسرای فرماندار جده می‌کنند. هدف پژوهش حاضر اینست که بر پایه‌ی نظریه‌ی شرقشناسی ادوارد سعید و نیز انتقاداتی که به آن وارد شده، بازنمایی حرمسرا را در «شوهر-گذرنامه»، سفرنامه‌ای که دندورن پس از رهایی می‌نویسد، بررسی کند. تلاش شده تا مشخص شود آیا این روایت فضای به گفته‌ی سعید شدیدا بینامتنی شرق‌شناسی را تقویت می‌کند یا نسخه‌ای جدید و دقیق از حرمسرا ارائه می‌دهد. پژوهش فوق نشان می‌دهد هرچند همچون سایر سفرنامه‌نویسان زن، دندورن نیز کلیشه‌های مردانه‌ی مسلط را بازتولید نمی‌کند، اما در نهایت سفرنامه‌ی او سرشار از پیشداوری‌های استعماری ست و موفق به استعمارزدایی از تصویر شرقی شده‌ی حرمسرا نمی‌شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات