نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکترا، گروه فرانسه،دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
چکیده
نوشتار زنانه ابزاری برای زنان است تا به بیان خود بپردازند، از گفتمانهای مسلط مردانه رهایی یابند و جایگاه خود را در ادبیات بازپس گیرند. این نوع نوشتار که توسط هلن سیکسو نظریهپردازی شده، از زمان اختراع زبان وجود داشته است، زیرا از نگاه، تجربیات و احساسات زنانه نشأت میگیرد، اما با فالوسنتریسم سرکوب شده است. نوشتار زنانه به سه نسل در ایران و فرانسه طبقهبندی میشود. نسل اول با رابعه بلخی و ماری دو فرانس آغاز میشود. نسل دوم که با فمینیسم قرن نوزدهم همگام شده، با شخصیتهایی مانند "للیا" اثر ژرژ ساند و بازتعریف هویت زنانه توسط پروین اعتصامی در شعر "زن در ایران" بروز یافته است. نسل سوم پس از موج دوم فمینیسم و "جنس دوم" سیمون دو بووار و با دوگانگی زبان خنثی/جنسی آغاز میشود. هلن سیکسو و لوس ایریگاری ویژگیهای زبان زنانه را برشمردهاند؛ در این راستا، "کلودین در خانه" اثر کولت که از این زبان به خوبی استفاده کرده و "جزیره سرگردانی" سیمین دانشور که ایدههای شخصیت خود را با زبانی سنتی بیان کرده، بررسی شدهاند. جولیا کریستوا این بحث را به حوزه نشانهشناسی گسترانده است. جریان سوژه در کورای نشانهشناسی، دال را به سوی تحول و نوسازی مداوم میبرد. عملکرد نظریه کریستوا در آثار "زن یخزده" آنی ارنو و "عادت میکنیم" زویا پیرزاد مطالعه شده است. سوژه فرانسوی که از مکان نمادین خارج میشود و در مکان نشانهشناسی قرار میگیرد، به عنوان نماد جدید پذیرفته میشود، در حالی که سوژه ایرانی قادر به قرارگیری در کورا نیست و توسط سوژه ثانویه رد میشود.
کلیدواژهها
موضوعات