نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکتری دانشگاه سنت جوزف، لبنان
چکیده
آنی ارنو در داستانِ خودزندگینامة خود با نام زن یخزده از زبان یک شخصیت زن صحبت میکند که هر روز، روابط نابرابر دردناکی را بین زن و مرد تجربه میکند. این روایت، به دنبال گذر زمانی از کودکی تا بزرگسالی، امکان تبیین سرنوشت دختر جوانی را فراهم میکند که مشتاق آزادی می باشد اما پس از ازدواج، خود را منزوی از دنیا وگریزان از یک نقش اجتماعی سنتی مییابد. این داستان که در سال 1981 منتشر شده است، فضایی را در اختیار نویسنده قرار میدهد تا بتواند تحولات وضعیت زنان در جامعة فرانسه در نیمة دوم قرن بیستم را مورد بررسی قرار دهد. تحلیل حاضر، نشان میدهد که چگونه از طریق این اثر ادبی متعهد، ارنو، تجربة مشترک زنان در دهههای 1960 و 1970 را بازتولید میکند تا دشواریهایی را به تصویر بکشد که آنها در مغلوب کردن پدیدههای قدرت و سلطه، در روابط بین زوجها و جامعة مردسالار دارند. کلیشههای جنسیتی که توسط شخصیتهای این رمان بازتولید شدهاند، به نویسنده این امکان را میدهد تا از تقسیمبندیهای تعریفشدة اجتماعی بین مردان و زنان که منجر به نابرابریها میشود، رمزگشایی کند.
کلیدواژهها
موضوعات